تمام دنیای خودرا میدهم تا اوشاد باشد اوکه شاد باشد دنیا از آن من است

حواست باشه

همیشه با کسی که دوستش داری

نه قهر کن ...

نه ازش دور باش ...

نذار زیاد ازت بی خبر بمونه ...

فاصله نذار ایجاد بشه

چون ... بی تو زندگی کردن رو یاد می گیره ...

مجوز ندادند!

می گویند شعرهایت حرام است هرکس می خواند مست می شود ...

الکل ندارد ...

من از چشمان تو می نویسم ...

بی تفاوت از کنار هم بگذریم و . . .

در دل بگوییم : . . .

آن غریبه ! چقدر شبیه خاطراتم بود ! . . .

امشب انگار قرص هایم آلزایمر گرفته اند

لعنتیها  یادشان رفته است

خواب آورند

نه یاد آور.....

تنهایی یعنی یه وقت هایی هست

میبینی فقط خودتی و خودت!!

رفیق داری.......

همدرد نداری!!

خانواده داری......

تکیه گاه نداری!!

مثل همیشه

همه چی داری.......

و هیچی نداری......!!!!!!

لیاقت میخواهد

بودن در شعرهای دختری كه

با تمامی عشقش نبودنت را اشك میریزد

تعجب نكن!! در بی لیاقتی تو شكی نیست

اینجا دلیل بودنت میان بغض هایم خریت خودم است نه لیاقت تو

هر جای دنیا میخواهی
باش…!!!
من…!!
احساسم را…!!!
با همین
دست نوشته ها…!!!
به قلبت
میرسانم…!!

نمیترسم

بـــــــــــــرو...!!!!

ترســــ از هیچ چیز ندارمــــ....
وقتیـــــ یقینـ دارم بیشتر از منـــ....
کسی دوستت نخـــــــواهد داشت...
بیشتر از منــــ کسی طاقت کمـــ محلی هایت را ندارد...
بــــــــــــرو...!!!!

ترس برای چه؟؟
وقتی می دانمــ یکــ روز تُف می اندازی به رویـــــ تمام آن هایی که....
به خاطرشــــان من را از دستـــــ دادی....

مراقب حرف هایتان باشید....

مراقـــب حــــرف هایتـــان باشیـــد ...

وقــــتی زده شدنـــــد فقـــــط قابـــــل بخشش هستنـــد

نـــــــــــه فرامــــــوش شــــــدن

باران که میبارد....

باران که می بارد همه پرنده ها به دنبال سر پناهند..........!!!!

اما عقاب برای اجتناب از خیس شدن بالاتر از ابرها پرواز میکند!
این دیدگاه است که تفاوت را خلق میکند....

غریب افتاده ام اینجا......
میان ِ آدم نماهایی.....
که دل ـشان با یکی ست........
و تن ـشان.......
دست به دست می شود !......

√ در خـيـال مـטּ بـمـاטּ ؛ امّـا خـودت بـرو . . .

 

آنـکـہ در رؤيـــاے مـטּ اسـت مـرا دوسـت دارد نـہ / تـو /

اینروزها قــدم که میزنم منحــرف میشوم بسمت چـــــپ.!!

چیزی در قلب من سنگینی میکــــند...جای تو خوب است!!؟

 میـــــ ــان ِ نــامــــ ـه هــایـــ ـــت مـی نــوشـــــ ــتی : زنــــدگــــ ـــی زیبـــــ ـاسـت...

 و من هــــ ــم زنــــدگــــ ـــی را ، در تــــ ــــو دیـــــــ ــدم .

 بــــــ ــرو اســـتـــــ ــاد ِ خــــوبـــــ ــــی هـا !

 بـه مـــ ـــن درس ِ وفــــــــ ـا دادی !

 و مـــــ ـــن هـــــ ـــم خـــــ ــوب فهـــمیـــــ ــدم

 وفــــــ ــا یعنــــــ ـــی : خـــداحـــــــ ــافـــ ــظ !!!

وقتی دستان تو در دست من باشد 

دست را می بازم 

حتی اگر تمام حکم های دل 

در دست من باشد

خدوندا:

اگرروزی کسی عزیزت را به _{مستی در بغل گیرد}توآیاهمچنان از آن صبر ایوبت در آن قرآن جاویدت سخن آری میان؟

بی پرده خواهی گفت،نخواهی گفت؟

خدایاعجب دنیای بی رحمی عطاکردی...

خداوندابی پرده میگویم:

خطاکردی.....

خــــــدای من
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی
میان این دو گمم
هم خود را و هم تو را آزار میدهم
هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی
و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی
آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”
خدایــا هیچ وقت رهـــایم نکن . . 

انسان در حال گریه کردن به دنیا می آید

و

زمانی که به اندازه ی کافی گریه کرد

از دنیا میرود

بـــه کسی که تنهات گذاشت بگو

ایــــن تو بـودی که باختی نه مــــــن

من کسی رو از دَست دادم که دوستم نَداشت

امــــــــــــا

تو کسی رو از دست دادی که عاشِقِت بود

حرفها سه جورند:

گفتنی

نوشتنی

خوردنی

وچه سنگین اند این حرفهای خوردنی و دم برنیاوردنی!!!